ابتذال پخش تصویر و فیلم دانشآموزان را تمام کنید!
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۵۴۲۴۰
بستر ولنگار فضای مجازی در سایه فرهنگی که در نازلترین سطح خود برای اکثر افراد وجود دارد، باعث شده است حتی اشخاص عادی هم از انتشار تصاویر کودکان کار دیجیتالی ابراز نارضایتی کنند.
به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، بلاگری با واژه سنگین معلمی تلفیق نمیشود. سخنگوی آموزش و پرورش گفته است: «هر گونه فیلمبرداری و پخش تصویر و فیلم دانشآموزان بدون هماهنگی با خانواده آنها، ورود به حریم خصوصی و ممنوع است»! سؤال این است که اگر کودکان در بزرگسالی به هر دلیلی از پخش تصاویر خود شاکی باشند و دچار مشکل شوند، چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ بستر ولنگار فضای مجازی در سایه فرهنگی که در نازلترین سطح خود برای اکثر افراد وجود دارد، باعث شده است حتی اشخاص عادی هم از انتشار تصاویر کودکان کار دیجیتالی ابراز نارضایتی کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمدمهدی سیدناصری، دکترای حقوق بینالملل عمومی دارد و مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان است. او مؤلف و مترجم بیش از 87 عنوان کتاب در حوزه کودک و نوجوان و بزرگسال است. بیشتر آثار تئوریک وی در حوزه حقوق کودکان، آموزش حقوق فردی، اجتماعی و حقوق شهروندی به کودکان و کودکان کار است. سیدناصری گفتوگوی خودش را با ما با این جمله آغاز کرد: «به نام خالق کودک».
بسیاری از ما تصور میکنیم حقوق کودک، صرفاًیعنی تأمین نیاز مادی یا امکان تحصیل و مهرورزی و عدمتنبیه فیزیکی. سؤال ما از شما این است که اساساً حقوق کودک یعنی چه و شامل چه مواردی میشود؟
از سال 1390 علمای علم حقوق روی توسعه ادبیات حقوق کودک کار کردند، اما مشکل اصلی حقوق کودک این است که همیشه کودک را جزو بزرگسال میدانند و حقوق کودک با نگاه بزرگسالانه دیده میشود. در واقع اتفاقی را که برای حقوق کودک افتاد، باید به قبل و بعد از سال 1398 تقسیم کنیم. اولین اقدام در جهان جهت کاهش نقض حقوق کودک و ایجاد ادبیات حقوق کودک در کنوانسیون 1989 و 1368 رخ داد و اتفاق بزرگتر این بود که جمهوری اسلامی ایران با حق شرط کامل به کنوانسیون پیوست و امریکا تنها کشوری است که قوانین خود را بالاتر تصور میکند و به کنوانسیون نپیوسته است. از جمله موضوعات مورد تهدید برای کودکان فضای دیجیتال است که مثل حق بر حیات و سلامت قابل اهمیت است. طبق آنچه در کنوانسیون آمده است: مواردی، چون حق بر حیات، حق بر آموزش، حق بازی، حق بر شنیدهشدن، حق بر آزادی بیان، حق برخورداری از استاندارد مناسب جهت زندگی، حق دسترسی به عدالت، حق بازی و اوقات فراغت و حق عدمتبعیض از جمله موارد مهمی است که برای حقوق کودک میتوان ذکر کرد. فضای دیجیتال از جمله موارد مهمی است که حقوق کودک در آن نقض میشود. در واقع اینترنت و فضای مجازی شمشیر دولبهای است که دارای آثار منفی و مثبت بوده است و اگر بخواهیم بلاگری در فضای مجازی را بررسی کنیم، باید دو بعد آن را ببینیم و صرفاً بعد تخریبی را نگاه نکنیم. مؤلفه اصلی نقض حقوق کودک بحث حریم شخصی کودک است.
بعد از کرونا شاهد حق بر سلامت کودک در فضای مجازی هستیم، در حالی که یکی از عوامل تخریبکننده به جز بعد جسمانی، سلامت روان کودکان است که باید به آن پرداخته شود. از جمله اقدامات مهم در سال 2017 این بود که یونیسف تکالیفی را خطاب به دولت و خانواده قرار داد و نظریه عمومی شماره 25 کمیته حقوق کودک (نهاد نظارتی کنوانسیون) مطرح شد. بحث عدالت کیفری حمایت کودکان در نظامهای حقوقی است که حق کودک برای اقامه دعوا در محاکم داخلی را پیگیری میکند. در این پیشنویس نقضهای حقوق کودک در محیط دیجیتال مطرح شده است تا کودک خود بتواند در محاکم داخلی آن را پیگیری کند. ما چه در سطح ملی و چه بینالمللی قوانین خوبی را برای حمایت از حقوق کودک نداریم. در واقع همچنان در زمینه حقوق کودک در بسترهای آفلاین و آنلاین دچار مشکل هستیم. کودکان کار آفلاین همچنان متولی ندارند و ما در حال پیشروی به سمت کودکان کار آنلاین هستیم. کمیته حقوق کودک دولتها را مکلف به حمایت از حقوق کودک در بستر آنلاین و آفلاین میکند. یکی از اقدامات خوب در کشور ما اینترنت ملی کودک بود، اما مورد توجه قرار نگرفت. در بیشتر کشورهای دنیا اینترنت ملی کودک را داریم و برای حضور کودک در محیط دیجیتال حضور کودک را تعریف کردهاند. در سند حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان، کودکان زیر 18 سال مدنظر قرار داده شدهاند، همچنین قانون جرائم رایانهای بسیار محدود در این باره صحبت میکند و حتی اگر نگاه مترقیتر داشته باشیم، قانون مجازات هم کافی نیست. قضات ما هنوز حقوق ابتدایی و اساسی کودکان را نمیشناسند و نقض حقوق کودک شامل این مورد هم میشود.
فضای مجازی و ولنگاریهای موجود در آن کودکان را با چه تهدیدات و چالشهایی روبهرو میکنند؟
در بحث خطرات، حریم شخصی موضوع مهمی است. حضور در اینترنت باعث افشای بخشی از اطلاعات کودک میشود. از آنجا که کاربران ناشناخته هستند، در نتیجه جمعآوری اطلاعات کودک خود بستری ضدحریم خصوصی است و میتواند تبعات منفی برای او داشته باشد. پروندههای زیادی در امریکا و مکزیک در این زمینه وجود دارد. بحث تجاریسازی و استفاده تجاری از کودکان که به اینفلوئنسری معروف هستند از دیگر موارد نقض حقوق است. تهدیدهای محیط دیجیتال به چهار حوزه تقسیم میشود. حوزه خشونت که از طریق بازیهای رایانهای که روح و روان و جسم کودک را تهدید میکند. فساد و فحشا که موضوعات جنسی را مطرح میکند و موجب تهدید کودک در این زمینه میشود. استفاده از مواد مخدر، روانگردان و اعتیاد به فضای سایبری که به دلیل استفاده بیش از حد از فضای مجازی به وجود میآید و مورد آخر کلاهبرداری بر اثر اعتماد بیپایه به کاربران است. اطلاعات کودک در مورد تکنولوژی همواره از اطرافیان بیشتر است و نسل جدید کودکان سواد دیجیتالی بالایی دارند، اما سواد اجتماعی پایینی دارند که مشکلات روانشناسی مختلف را به دنبال دارد.
قانون چگونه میتواند حریم کودکان و نوجوانان را در فضای آموزشی و مجازی حفظ کند؟
طبق ماده 16 کنوانسیون حقوق کودک، حریم خصوصی کودک باید حفظ شود. قوانین موجود در جرائم رایانهای مصوب سال 1388 به این موضوع اشاره دارد. همچنین مواد 16 و 17 قانون جرائم رایانهای در مورد هتک حیثیت افراد است که در آنجا هم به آن اشاره میشود، اما نکته مهم این است که این قوانین از نظر حقوقدانان کافی نیست و اصلاً ضمانت اجرای قوی برای حمایت از حقوق کودک در مقابل نقض حریم خصوصی ایجاد نمیکند. به طور مثال طبق قوانین مکزیک، کودک میتواند به دلیل انتشار عکسهای او در فضای مجازی در کودکی در بزرگسالی از والدین خود شکایت کند، در حالی که در کشور ما چنین موردی وجود ندارد. مطابق ماده 3 کنوانسیون حقوق کودک، معلمان، مربیان و ذینفعان باید بهترین تصمیم را برای کودک بگیرند. معلمبلاگری رواج یافته و نیازمند ابعاد قانونی همراه با فرهنگسازی است. اگر قرار به بازنگری باشد، حتی در شیوهنامه استخدامی هم باید تجدیدنظر شود. ما در دوران فناوری نوین و عصر انقلاب صنعتی چهارم به سر میبریم، بنابراین باید به گونهای گزینش صورت گیرد که شاهد پدیده معلمبلاگری نباشیم. در واقع باید گفت شیوهنامه نظام آموزشی کشور ما کارایی مثبت و اثرگذاری خود را از دست داده است. معلمبلاگری در شرایط فعلی نقض حقوق کودک و دانشآموز است. اواخر سال 1380 اولین پدیده معلمبلاگری رواج پیدا کرد که با واژههای معروف شیب و بام معروف است. همان کودک در سالهای بعد به دلیل آثار مخرب روحی و روانی ترکتحصیل کرد. زمانی که تعریفی در شیوهنامه آموزشوپرورش نداریم، نتیجه همین میشود و باید روی آن کار کنند، در حالی که قانونمندکردن معلمبلاگری در چارچوب درست میتواند سطح آموزشی کشور را ارتقا دهد.
آیا در شرایط فعلی با در نظر گرفتن سیستمهای نوین ارتباطی لازم است معلمبلاگری در کشور ما جرمانگاری شود؟
زمانی که نظریه شماره 25 حقوق عمومی منتشر شد، تکلیفی مبتنی بر لزوم بازاندیشی و بازآفرینی قوانین موضوعه درباره حضور کودک در فضای مجازی به کشورها محول شد. ما در حوزه حقوق کودک نیاز به پوستاندازی داریم. در کنار وضع قوانین باید نهادهای متولی را برخط کنیم چراکه هنوز در مورد حقوق کودکان کار مشکل داریم و تعریف دقیقی ارائه نکردهایم. باید به زبان مشترک در حقوق کودک برسیم، بعد از آن باید سراغ بالابردن سواد دیجیتال و رسانه در دستگاههای دولتی برویم و پس از آن در فضای عمومی و والدین این حقوق را جا بیندازیم. ما در کشورهای مختلف در بحث معلمبلاگری پروندههای مختلفی داشتیم که در مورد آن قانونگذاری و هنجارسازی صورت گرفته است. در تقسیمبندی تکالیف سازمان ملل یکسری تکالیف در مورد حقوق کودک به دولتها میگوید و یکسری هم به نهاد خانواده میگوید، چراکه رواج استثمار کودکان در فضای مجازی از سوی والدین تکالیفی را بر عهده آنها گذاشته است. اگر امروز برای این مشکل تصمیم درستی نگیریم، شاهد نقصهای بیشتری خواهیم بود چراکه همین امروز معلمان در مدارس به بدترین شکل حقوق کودک را نقض میکنند.
شما بین صحبتهایتان از واژهای به نام کودککار فرهنگی صحبت کردید. معلمبلاگری جزو کودکان کار فرهنگی محسوب میشوند؟
بله. چندی پیش در جشن امضای یک کتاب کودک شرکت کردم که در آن مراسم برخی کودکان با آرایش غلیظ مقابل دوربین قرار گرفتند و کودکی که میان آنها ساده بود، به دلیل ممانعت مسئولان برگزاری مراسم مقابل دوربین قرار نگرفت. همان جا کودک گریه کرد و خواستار ترک مجموعه شد. این موضوع به ذهنم رسید که هر آنچه موجب ارتقای فرهنگ میشود، باید بهروزرسانی شود و کودکان در آن گنجانده شوند. ما در هر قدمی که برمیداریم و برای هر کاری باید حقوق کودک را رعایت کنیم. باید به حریم شخصی افراد احترام بگذاریم. نباید افراد به دلیل محدودیت و معذوریت کودک از آنها سوءاستفاده کنند. معلمبلاگری استثمار کودکان کار فرهنگی است. ما خلأهای زیادی داریم. اول باید روی عرف و فرهنگسازی کار کنیم تا به صورت رویه دربیاید. پیشنهاد میدهم آموزشوپرورش قبل از ورود و پس از ورود افراد به این فضا تمهیدات لازم را بیندیشد و قوانین خود را بهروز کند. فردی که حرفهای بلاگری میکند، لزومی ندارد جذب آموزشوپرورش شود. پیشنهاد میدهم دورههای آموزشی برای معلمان در زمینه تولید محتوا برگزار شود. معلمان ما با قوانین آشنایی ندارند و جدا از این موضوع کودکان از حقوق خود در فضاهای مختلف دیجیتال بیخبرند. راه فراری در مقابل تکنولوژی وجود ندارد و باید زیست مسالمتآمیز آن را پیدا کرد.
یک پژوهشگر حقوق کودک راهحل مواجهه با بلاگرها و شبکههای مجازی را خانوادهمحور دانست، اما در کنار آن نسبت به جرمانگاری و بازنگری حقوقی در این زمینه تأکید کرد و گفت: دولت در صیانت از حقوق کودک و احیای آن وظیفه دارد.
فائزه عظیمزادهاردبیلی، استاد و پژوهشگر دانشگاه در گفتگو با «جوان» درباره حقوق کودک گفت: کودکان امانت خدا دست ما هستند و ما موظف به رعایت سلامت آنها هستیم. حق بر تربیت از جمله حقوق کودکان است که مربیان، والدین و جامعه موظف به رعایت آن هستند و افزون بر این در قبال تربیت کودکان الزام شرعی و حقوقی نیز دارند.
وی بیان کرد: از آنجا که فطرت کودک ناآگاه و پاک است، در نتیجه زمینه دریافت بینش و بینش وسیع یا در مقابل به انحرافکشیدن زمینه تربیتی برای او وجود دارد، در نتیجه باید گفت جامعه، خانواده و والدین نقش بسزایی در این زمینه دارند.
این کارشناس تخصصی حقوق کودک در رابطه با نوع مواجهه اطرافیان با کودک نسبت به فعالیت در فضای مدرنیته و دیجیتال به «جوان» ادامه داد: امروز برخی راههای ارتباطرسانی با کودک مبتنی بر فناوری اطلاعات است و مثال بارز در این زمینه دوران کرونا بود که همه چیز به سمت دنیای دیجیتال و اینترنت رفت و اینترنت مجرای آموزش کودکان و نوجوانان شد، بنابراین همان کودکی که برای دستزدن به تبلت منع میشد، توانست از آن به صورت شخصی استفاده کند.
به اعتقاد این عضو شورای عالی تحقیقات و فناوری وزارت علوم، کودک به دلیل عدمبلوغ کافی و شناخت فضاهای مختلف در معرض آسیب است.
عظیمزادهاردبیلی راهحل مواجهه با بلاگرها و شبکههای مجازی را خانوادهمحور دانست و در توضیح بیشتر اضافه کرد: برخورد حذفی با پدیدههای اجتماعی مصونیت نیست چراکه در این صورت کودک در اولین فرصت در مدرسه و منزل سایر بستگان با دسترسی به فضای مجازی مثل فردی تشنه نیازهای خود را برطرف میکند که این موضوع مهلک است.
وی ضمن انتقاد از نقش درست تربیتی در سیستم آموزشی گفت: امروز در مدارس ما ساحتهای تربیتی نادیده گرفته میشود که والدین باید برای آن برنامهریزی کنند. امروز والدین برای ازسربازکردن کودکان خود به راحتی دست کودک را برای استفاده از فضای مجازی باز میگذارند.
این کارشناس حقوق کودک به «جوان» گفت: راهکار پیشگیرانه و موفق این است که خانواده برای فرزند برنامه فراغتی داشته باشد و بازیهای سنتی را احیا کند.
«ابعاد حقوقی» دیگر موضوع مورد اشاره از سوی این استاد دانشگاه بود که درباره آن بیان داشت: دولت در صیانت از حقوق کودک و احیای آن وظیفه دارد و باید روشهای درست را اعمال کند، از جمله فیلترینگ دقیق مواردی که آسیبزاست.
عظیمزاده ادامه داد: دولت در زمینه اباحیگری و ترویج فساد و فحشا از طریق فضای مجازی باید جرمانگاری انجام دهد و برخی موارد مشخص مورد بازنگری قضایی قرار گیرد.
به اعتقاد وی، ما دچار فقر ساماندهی در زمینه کودکان و نیازمند سرمایهگذاری مادی و معنوی هستیم.
این پژوهشگر حقوق کودک افزود: مسئله جرمانگاری و برخورد کیفری و قضایی جزو وظایف متولیان امر قضاست و در مقابل تولیدات رسانهای و نخبهپروری باید در دانشگاهها و مدارس صورت گیرد.
عظیمزادهاردبیلی بیان کرد: افزودن رشته برای تولید محتوا و نیز تربیت هنروران برای تولیدات رسانهای وظیفه صداوسیما و وزارت علوم و آموزشوپرورش است.
منبع: جوان
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: حمایت از حقوق کودک معلم بلاگری فضای مجازی آموزش و پرورش نقض حقوق کودک حقوق کودک حقوق کودکان حقوق کودک جرم انگاری کودکان کار حریم خصوصی کار فرهنگی رایانه ای عظیم زاده کشور ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۵۴۲۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان
یک روانشناس در مورد تنبیه کودک گفت: شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
به گزارش ایسنا، سحر پهلواننشان روانشناس کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا با بیان تعریف تنبیه از دیدگاه روانشناسی گفت: در روانشناسی کودکان و نوجوانان، تنبیه را به عنوان یکی از شیوههای رایجی که ذیل رفتار درمانی به شمار میآید در نظر میگیرند، شیوهای که برای آموزش برخی از مفاهیم یا اجتناب از انجام برخی از موارد، توسط خانوادهها یا افرادی که در حوزه آموزش، تعلیم و تربیت هستند میتواند اعمال شود.
شکلهای مختلفی از تنبیه وجود دارد
این روانشناس در ادامه با بیان اینکه کلمه تنبیه در نظر عوام، همان تنبیه فیزیکی و بدنی است، گفت: ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد. در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمیدهیم. بنابراین شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
از تنبیه بدنی در موارد خاصی استفاده میشود
پهلوان نشان تأکید کرد: تنبیهها اگر بخواهند مؤثر باشند نباید جسمی و فیزیکی باشند مگر در مواقعی که یک آسیب جدی متوجه کودک میشود یا کودک ناخواسته آسیب جانی که به فرد دیگر یا به اموال و دارایی دیگران وارد میکند. مثلاً آتشافروزیهایی که برخی کودکان انجام میدهند یا بازیهای خطرناکی که میتواند حتی منجر به مرگ کودک یا فرد همسال او شود. یا برای بچههایی که سابقه مشکلات رفتاری مانند اوتیسم و کمتوانی ذهنی دارند، چون قوه ادراک آنان از لحاظ شناختی رشد پیدا نکرده است. در برخی مواقع از تنبیههای فیزیکی هم استفاده میشود. ولی در مواردی غیر از این، بیشتر توصیه میشود که از شیوه تنبیههای غیر جسمی مثل تقویت منفی، محرومسازی، تقویتهای مثبت و .. استفاده شود.
ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد.در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمی دهیم. محرومیت سازی، تنبیههای غیرکلامی مانند سکوت یا پاسخ ندادن پدر یا مادر در موقعیتهای مدنظر آنها، شیوه های دیگری از تنبیه غیر جسمی هستند.
عوامل تأثیرگذار بر تنبیه کودکان
این روانشناس ادامه داد: برای آموزش مفاهیم خاص مانند نظم نخست باید منظور خود از نظم را برای کودک مشخص کنیم. به کودک نشان دهیم رعایت نظم میتواند پیامدهای مثبت به همراه داشته باشد و عدم رعایت آن میتواند به تنبیههای مانند محرومیت از امتیاز خاص منجر شود.
وی افزود: نکته دوم درباره مؤثر بودن تنبیهها این است که باید متناسب با کاری که کودک انجام داده یا نداده، تنبیه انجام شود. مثلاً اگر کودک درس خود را نخواند ما نمیتوانیم به او بگوییم که خوب من به تو قول داده بودم که آخر هفته تو را به شهربازی ببرم و الان نمیبرم. قولهایی که به کودک داده میشود اساساً باید اجرا شوند. در واقع در حال حاضر عدم اجرای این قول یک بیاعتمادی را در کودک ایجاد میکند. بنابراین تنبیه یا محرومیت مد نظر باید حول محور همان موضوع و یا در فاصلهی نزدیک به آن موقعیت و نه در روزهای آینده باشد.
پهلوان نشان خاطرنشان کرد: شدت تنبیهها باید متناسب با سن کودک در نظر گرفته شود مثلاً زمانی باید صحبت از محرومسازی شود که کودک کار اشتباهی را انجام داده است. این زمان بندی باید براساس سن کودک باشد یعنی اگر کودک 3 ساله است حدوداً بین 3 تا 6 دقیقه بعد از انجام کار خطا، تنبیه مناسب صورت گیرد.
این روانشناس گفت: توصیه ما این است که والدین بیشتر بر روی رفتارهای مثبت کودک تمرکز کنند که بتواند برای کودک تشویق به همراه داشته باشد. از این رو وقتی کودک خطایی انجام می دهد و در لحظه مورد تنبیه قرار میگیرد باید کوچکترین اتفاق مثبت را هم مورد تشویق قرار داد. این تشویقها میتواند تصدیق کلامی، تشویق اجتماعی و نظام اقتصاد ژتونی(پاداش دادن به کودک درقبال رفتارهای مطلوب) باشد. تا کودک برای انجام رفتارهای درست، انگیزه بیشتری پیدا کند. با این شیوه اگر کودک برای جبران اشتباه تلاشی انجام دهد. با استفاده از اقتصاد ژتونی میتواند یک تعدادی از آن مجازات و یا تنبیههایی که برای او در نظر گرفتهشده، را کاهش داد.
تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان
این روانشناسی درباره تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان گفت: تأثیرات آن را از منظر گوناگون میتوان بررسی کرد. این که کودک در چه بازه سنی قرار داشته باشد، یا جنس کودک چی باشد، یا کدام یک از والدین در چه موقعیت مکانی و زمانی این تنبیه را انجام داده باشند، متفاوت است. در قسمت اول یکی از تبعات این گونه از تنبیهات احساس شرم و نقص را در کودک به همراه میآورد که ممکن است نسبت به آن فرد تنبیهکننده پدر، مادر، مربی یا هر فرد دیگری، احساس ناکامی ایجاد شود که متعاقب آن میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را در ادامه برای کودک ایجاد کند.
پهلواننشان ادامه داد: یکی دیگر از واکنشهای که کودک در مقابل تنبیه بدنی میتواند انجام میدهد پرداختن به کارهایی است که والدین به آن حساس هستند. به این روش معمولا کودکان والدین خود را کنترل میکنند.
وی معتقد است: در فضای یادگیری مشاهدهای هم کودک یاد میگیرد که این یک شیوهای است که خانواده میتواند به وسیله آن به اهدافش برسد. بنابراین او هم در ارتباط با همسالان همجنس یا غیر همجنس خود و یا افرادی بزرگتر از خود میتواند به کار ببرد. شیوهای برای کسب توجه و به هدف رسیدن کودک از این منظر که دیگران را مجبور کند تا یکسری کارهایی را برای او انجام دهند.
این روانشناس تأکید کرد: غیر از موردی که گفته شد ما شاهد یک فاصلهگیری عاطفی هم در بچهها هستیم. اگر اولین شیوه خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و داد و بیدادهای همراه با آن باشد، باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
خشم، انزجار، تنفر، پرخاش، طیف وسیعی از هیجانهای منفی که میتواند برای کودک اتفاق بیافتد برای او عادی میشود و به ابعاد مختلف زندگی کودک هم سرایت پیدا میکند.
وی در ادامه گفت: خیلی وقتها ما با والدین مخصوصاً والدینی با حالت تکانشیتر یا سابقه اختلالات روانشناختی یا آستانه تحمل پایین صحبت میکنیم، میگویند که من در آن لحظه متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاده است و بعد از آن هم پشیمان شدم. اما آن آسیبی که تنبیه بدنی حتی برای بار اول در ذهن یک کودک ایجاد کند، میتواند تبعات جبرانناپذیری را داشته باشد.
پهلواننشان خاطرنشان کرد: البته خود اختلالهای روانشناختی یا اختلال خاص والدین در این زمینه باید ارزیابی شود، تا در نظر گرفته شود که رفتار کودک چه طرحوارهای را در ذهن والدین فعال میکند که با اشتباه کودک خشم عجیب غریبی در مادر یا پدر فعال میشود که به طبع آن رفتار فیزیکی بر روی کودک انجام می گیرد.
اگر اولین شیوهی خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و دادو بیدادهای همراه با آن باشد باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
علت مقابله به مثل کودکان در تنبیه بدنی
این روانشناس کودک در پاسخ به سؤالی دربارهی اینکه چرا بچهها وقتی مورد تنبیه بدنی قرار میگیرند دقیقاً مقابله به مثل میکنند و همان رفتار را در مقابل والدین انجام میدهند، گفت: در سنین تقریباً 3تا 6 سالگی که کودکان در مرحله دوم روانشناختی خود هستند نیروی اراده در حال شکل گرفتن است. این نیروی اراده و آن مقاومت گراییها و منفیگراییهایی که کودکان دارند. باعث نه گفتن آنان میشود و در سطح جسمی هم کودک متوجه توانایی بدنی و ماهیچهای خود شده است و میخواهند در مقام عمل این توانایی را نشان دهد تا ببیند آیا دقیقاً میتوانند همان کار را انجام دهد.
پهلواننشان تأکید کرد: به هر حال منبع الهام کودک والدین هستند تصور آنها این است که اگر والد کاری را انجام میدهد این کار، درست است. بنابراین او هم امتحان میکند تا ببیند آن نتیجهای که والد میخواهد از کودک بگیرد کودک هم میتواند آن نتیجه را از والد بگیرد؟ به همین خاطر است که میگوییم از آنجایی که بچهها مشاهده کنندگان قوی هستند و تقریبا در 5 تا 6 سال اول زندگیشان هم این شخصیت روانی در حال شکل گیری است، اکیدا توصیه میشود تا جایی که امکان دارد، گفتگوی همدلانه بدون برانگیختگی احساس شرم و نقص در کودک اتفاق بیافتد تا هیجان کودک به شکل درستی بررسی شود. البته تنبیه اصولی مانند محرومیت، تقویت منفی، جداسازی یا شیوههای غیرکلامی با توجه به شرایط سنی و روشی صحیح میتواند یکی از روشهای کارآمد در تربیت کودک باشد.
این روانشناس در ادامه گفت: مسئله بعدی که به شدت توصیه میکنیم این است که خانوادهها انتظاراتشان را از کودکان در سطح متعارف، منطقی و مطلوب متناسب با سن، جنس و ویژگیهای تحولی کودکان قرار دهند، در کنار آن پیامدهایی که انجام یا عدم انجام آن رفتار، با شکلهای مختلف به کودک گفته شود.
اصرار کودکان بر درستی اشتباهی که انجام میدهند
پهلواننشان در پاسخ به سوال دیگری درباره مقاومت کودکان و اصرار آنها بر اشتباه نبودن کارشان اظهار کرد: دلایل زیادی باعث میشود که کودک اصرار بر درست بودن کار خود داشته باشد. اگر کودک در بازه سنی 3 تا 6 سال باشد این مقاومت و منفیگرایی اساسا جزو شاخصههای تحولی او است. والدین باید از شیوههای دیگر و به شکل غیر مستقیم مانند استفاده از کارتونها، قصهها، نمایش ها و بازی با عروسکها، سعی کنند آن مفهوم را آموزش دهند.
وی ادامه داد: از دلایل دیگری که باعث میشود بچهها اشتباهات خود را نپذیرند این است که کودک در فضای ذهنی خود این داده را دارد که من اگر الان به اشتباه خود اقرار کنم کتک میخورم چون قبلتر از این هم همین موضوع اتفاق افتاده است.
این روانشناس کودک گفت: اساسا والدین در تنبیههای خود به دنبال راهحل مسئله نیستند بلکه به دنبال آن هستند که آن احساس شرم و نقص در کودک بالا بیاد و به او بقبولانیم که تو مقصر هستی. در صورتی که صورت مسئله اصلی ما باید آن اتفاق باشد. زمانی که کودک دارد به چهره والدین نگاه میکند و میبیند که این والدین بسیار برافروخته هستند و شاید ابزار خاصی هم در دست داشته باشند. مسلما از پذیرفتن اشتباه خود اجتناب میکند. از سوی دیگر در دورهای که کودک استقلالورزی را تجربه میکند، آن احساس شرم برای او آزار دهنده است. بنابراین شاید بهتر باشد در موقعیتی که هم والد عصبانی است و هم کودک پذیرا نیست. شروع به تنبیه کردن یا شکافتن مسئله نکنیم و اجازه دهیم کمی زمان بگذرد تا بار هیجانی فروکش کند.
وی در پایان با تاکید بر اینکه باید والدین تمرکز خود را روی خود اتفاق بگذارند. تصریح کرد: بچهها متمرکز بر حال هستند و آیندهنگری ندارند. ممکن است کاری را هم به اشتباه انجام بدهند. ولی واقعاً نیت عامدانهای نبوده است. به این دلیل بعضی وقتها کودکان میگویند که من نمیدانستم که این اتفاق میافتد و فقط میخواستم تجربه کنم. از این رو ما باید بر روی گفتوگوی همدلانهای با کودک تمرکز کنیم و ببینیم که کودک در آن لحظه چگونه فکر میکرده و چه احساسی را داشته و چه هیجانی را تجربه کرده است.
انتهای پیام